چرا بعضی افراد در روابط عاشقانه بیشتر به خود توجه میکنند؟
روابط عاطفی باشد.
خودشیفتگی:
افراد خودشیفته به طور طبیعی تمایل دارند خود را مرکز توجه بدانند و انتظارات غیرمنطقی از دیگران داشته باشند.عدم همدلی:
ناتوانی در درک و احساس کردن احساسات دیگران، همدلی، میتواند باعث شود فرد به نیازهای شریک عاطفی خود بیتوجه باشد.اختلالات شخصیتی:
برخی اختلالات شخصیتی مانند اختلال شخصیت مرزی یا اختلال شخصیت نمایشی میتوانند باعث رفتارهای خودمحورانه شوند.فرهنگ فردگرایانه:
در فرهنگهای فردگرایانه، استقلال و موفقیت فردی بیش از روابط اجتماعی و همدلی مورد تاکید قرار میگیرد.احساس تنهایی و عدم ارتباط کند.
برای غلبه بر این ترس، نیاز به کار کردن بر روی آسیب های گذشته و یادگیری روش های سالم برای ایجاد صمیمیت است.
در ضمن، شناخت الگوهای رفتاری خود و تاثیر آنها بر روابط بسیار مهم است.
3. خودشیفتگی:
افراد خودشیفته دارای حس بزرگنمایی شده از خود هستند و نیاز شدیدی به تحسین دارند. آنها اغلب همدلی کمی با دیگران دارند و فکر می کنند که از دیگران برتر هستند. در روابط عاشقانه، این افراد معمولاً نیازهای خود را بالاتر از نیازهای طرف مقابل قرار می دهند و انتظار دارند که همیشه مورد توجه و تحسین قرار بگیرند. آنها ممکن است از دیگران سوء استفاده کنند تا به اهداف خود برسند. انتقاد را به سختی می پذیرند و اغلب در برابر آن واکنش نشان می دهند. درک نیازهای طرف مقابل برای آنها دشوار است و بیشتر به دنبال تامین نیازهای خود هستند. این رفتار میتواند منجر به روابطی ناپایدار و آشفته شود. خودشیفتگی یک اختلال شخصیتی است که نیاز به درمان تخصصی دارد. شناخت نشانه های خودشیفتگی و درک تاثیر آن بر روابط میتواند گام مهمی در جهت بهبود باشد.
4. الگوهای تربیتی:
نحوه تربیت و تجربیات دوران کودکی میتواند نقش مهمی در شکل گیری رفتار خودمحورانه در روابط داشته باشد.مثلا افرادی که در کودکی به طور افراطی مورد توجه و تحسین قرار گرفته اند یا هرگز با محدودیت و مخالفت روبرو نشده اند، ممکن است در بزرگسالی انتظار داشته باشند که همیشه در مرکز توجه باشند.برعکس، افرادی که در کودکی نادیده گرفته شده اند یا مورد سوء استفاده قرار گرفته اند، ممکن است برای جبران این کمبودها، به دنبال جلب توجه و تایید دائمی باشند.الگوهایی که در خانواده دیده اند نیز میتواند تاثیرگذار باشد.اگر والدین خودمحور بوده اند، کودک ممکن است این رفتار را به عنوان یک الگوی رفتاری طبیعی بپذیرد.
آگاهی از این الگوهای تربیتی میتواند به فرد کمک کند تا رفتارهای خود را بهتر درک کند.
در ضمن، میتواند او را در جهت شکستن این الگوها و ایجاد روابط سالم تر یاری دهد.مشاوره با یک درمانگر میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد.
5. عدم مهارتهای ارتباطی:
برخی افراد ممکن است به دلیل عدم مهارتهای ارتباطی کافی، نتوانند به طور موثر نیازهای خود را بیان کنند یا به نیازهای طرف مقابل گوش دهند. این کمبود مهارت میتواند منجر به سوء تفاهم و نارضایتی در رابطه شود و فرد را به سمت خودمحوری سوق دهد. آنها ممکن است نتوانند احساسات خود را به درستی ابراز کنند. یا ممکن است در تفسیر رفتار و احساسات طرف مقابل دچار مشکل شوند. این کمبود مهارت میتواند منجر به بحث و جدل های مکرر شود. در نتیجه، فرد ممکن است به جای تلاش برای درک دیدگاه طرف مقابل، بر خواسته های خود پافشاری کند. یادگیری مهارت های ارتباطی موثر، مانند گوش دادن فعال، همدلی و ابراز وجود، میتواند به بهبود روابط کمک کند. شرکت در کارگاه های آموزشی و مشاوره با یک متخصص میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد.





