چرا رابطههایی که شروع زودهنگام دارند ممکن است به مشکلات زیادی برخورد کنند؟
رابطههای عاطفی در سنین پایینتر، با وجود جذابیت و هیجان اولیه، اغلب با چالشها و مشکلاتی روبهرو میشوند که در رابطههایی با شروع دیرتر، کمتر دیده میشوند. این موضوع دلایل مختلفی دارد که در این مطلب به ۱۷ نکته کلیدی در این زمینه میپردازیم:

شروع یک رابطه در سنین پایین به این معنی است که شما و پارتنرتان هنوز در حال شناخت خودتان هستید و شخصیتتان در حال شکلگیری است. این عدم ثبات در هویت میتواند باعث ایجاد اختلاف و ناسازگاری در طول رابطه شود.
- ✔️فقدان تجربه: تجربه کافی در زمینه روابط و مهارتهای ارتباطی ندارید.
- ✔️عدم شناخت کافی از خود: هنوز به طور کامل خودتان را نشناختهاید و نمیدانید دقیقا چه میخواهید.
- ✔️اولویتهای ناپایدار: اولویتهایتان در حال تغییر است و این میتواند باعث سردرگمی در رابطه شود.
- ✔️فشار همسالان: فشار از طرف دوستان و همسالان برای داشتن رابطه یا انجام کارهایی که آمادگی آن را ندارید.
- ✔️عدم حمایت خانواده: مخالفت خانواده با رابطه میتواند استرس زیادی به رابطه وارد کند.
- ✔️وابستگی بیش از حد: احتمال وابستگی عاطفی شدید و ناسالم به پارتنر وجود دارد.
- ✔️حسادت و مالکیت: به دلیل کمبود اعتماد به نفس و تجربه، ممکن است دچار حسادت و مالکیت شدید شوید.
- ✔️مشکل در برقراری ارتباط: مهارتهای ارتباطی ضعیف میتواند باعث سوءتفاهم و درگیری شود.
- ✔️نادیده گرفتن نیازهای شخصی: ممکن است برای راضی نگه داشتن پارتنر، نیازهای خودتان را نادیده بگیرید.
- ✔️فشار جنسی: فشار برای فعالیتهای جنسی که آمادگی آن را ندارید.
- ✔️کمبود استقلال: وابستگی مالی و عاطفی به خانواده میتواند استقلال شما را در رابطه محدود کند.
- ✔️ترس از جدایی: به دلیل عدم تجربه، ممکن است از جدایی بیش از حد بترسید و این ترس باعث رفتارهای مخرب شود.
- ✔️عدم درک تعهد: درک درستی از مفهوم تعهد و مسئولیتپذیری در یک رابطه بلندمدت ندارید.
- ✔️درگیری با درس و تحصیل: رابطه میتواند تمرکز شما را از درس و تحصیل منحرف کند.
- ✔️مشکل در مدیریت زمان: مدیریت همزمان رابطه، درس و فعالیتهای دیگر میتواند دشوار باشد.
- ✔️انتخاب اشتباه: انتخاب پارتنر بر اساس احساسات لحظهای و سطحی به جای شناخت عمیق.
- ✔️عدم آمادگی برای حل تعارض: مهارتهای لازم برای حل تعارضها و مشکلات رابطه را ندارید.
در نتیجه، رابطههایی که در سنین پایین شروع میشوند، با چالشهای منحصر به فردی مواجه هستند. این چالشها میتوانند ناشی از عدم تجربه، عدم شناخت کافی از خود، فشار همسالان و خانواده، و کمبود مهارتهای ارتباطی و حل تعارض باشند. باید قبل از ورود به یک رابطه عاطفی، به خودتان زمان بدهید تا خودتان را بشناسید، اهدافتان را مشخص کنید و مهارتهای لازم برای یک رابطه سالم و پایدار را بیاموزید.
چرا روابطی که شروع زودهنگام دارند ممکن است به مشکلات زیادی برخورد کنند؟
1. عدم شناخت کافی از خود
وقتی در سنین پایین وارد رابطه میشویم، هنوز در حال کشف هویت خود هستیم.نمیدانیم واقعاً چه میخواهیم، چه چیزهایی برایمان مهم است و چه ارزشهایی داریم.این عدم شناخت از خود، میتواند باعث شود انتخابهای اشتباهی در مورد پارتنرمان داشته باشیم و در نتیجه، رابطه به مشکل بخورد.در ضمن، ممکن است به خاطر جلب رضایت پارتنر، از خواستههای خود چشمپوشی کنیم که در دراز مدت منجر به نارضایتی و سرخوردگی میشود.در واقع، بدون شناخت کافی از خود، نمیتوانیم یک رابطه سالم و پایدار را پایهریزی کنیم.
تمرکز اصلی در این سن باید روی خودشناسی و رشد فردی باشد.
اگر ابتدا خود را بشناسیم، در انتخاب پارتنر مناسبتر و حفظ رابطه موفقتر خواهیم بود.به همین دلیل است که بسیاری از روانشناسان توصیه میکنند قبل از ورود به رابطه، زمان کافی را برای شناخت خود اختصاص دهیم.
2. فقدان تجربه کافی در روابط
تجربه در روابط، مانند هر مهارت دیگری، با تمرین و ممارست به دست میآید.در سنین پایین، ما هنوز فرصت کافی برای یادگیری مهارتهای ارتباطی، حل اختلاف و سازش را نداشتهایم.این فقدان تجربه میتواند باعث شود در مواجهه با چالشهای رابطه، نتوانیم به درستی عمل کنیم و به جای حل مسئله، آن را پیچیدهتر کنیم.در ضمن، ممکن است انتظارات غیرواقعبینانهای از رابطه داشته باشیم و زمانی که رابطه مطابق میل ما پیش نمیرود، ناامید و دلسرد شویم.تجربه به ما میآموزد که رابطه یک فرآیند پویا و نیازمند تلاش و تعهد مداوم است.
بدون تجربه کافی، ممکن است در مدیریت احساسات خود نیز دچار مشکل شویم و رفتارهایی از خود نشان دهیم که به رابطه آسیب برساند.
باید به این نکته توجه داشت که هر رابطهای یک فرصت برای یادگیری و رشد است، اما برای استفاده بهینه از این فرصت، نیاز به آمادگی و تجربه نسبی داریم.بسیاری از مشکلات روابط زودهنگام ناشی از همین کمبود تجربه و ناتوانی در مواجهه با چالشهای طبیعی رابطه است.
3. فشار همسالان و انتظارات اجتماعی
در دوران نوجوانی و جوانی، فشار همسالان و انتظارات اجتماعی نقش پررنگی در زندگی ما ایفا میکنند.ممکن است به این دلیل وارد رابطه شویم که همه دوستانمان در رابطه هستند یا تصور کنیم که این کار باعث مقبولیت و محبوبیت ما میشود.این فشارها میتوانند باعث شوند تصمیمی بگیریم که واقعاً به آن علاقه نداریم و در نتیجه، رابطه به یک اجبار و تعهد ناخواسته تبدیل شود.در ضمن، ممکن است تحت تاثیر انتظارات غیرواقعبینانه رسانهها و فرهنگ عامه، تصویری کاملا مطلوب از رابطه در ذهن داشته باشیم و زمانی که واقعیت با این تصویر همخوانی ندارد، احساس ناامیدی کنیم.
باید بتوانیم به این فشارها غلبه کنیم و بر اساس خواستهها و نیازهای واقعی خود تصمیم بگیریم.
باید به یاد داشته باشیم که هدف از رابطه، ایجاد شادی و رضایت است، نه جلب توجه دیگران یا پیروی از مد.
ارزیابی دقیق انگیزه خود برای ورود به رابطه و مقاومت در برابر فشارهای خارجی، از اهمیت بالایی برخوردار است.روابطی که بر اساس نیازهای واقعی و انتخاب آگاهانه شکل میگیرند، احتمال موفقیت بیشتری دارند.
4. تغییر اولویتها و اهداف زندگی
در سالهای اولیه زندگی، اولویتها و اهداف ما به سرعت تغییر میکنند. ممکن است در ابتدا به رابطه متعهد باشیم، اما با گذشت زمان، اهداف تحصیلی، شغلی یا شخصی جدیدی پیدا کنیم که با رابطه سازگار نباشند. این تغییر اولویتها میتواند باعث ایجاد تعارض در رابطه شود و منجر به جدایی شود. در ضمن، ممکن است به دلیل تمرکز بر رابطه، از اهداف خود غافل شویم و فرصتهای مهمی را از دست بدهیم. باید بتوانیم بین رابطه و سایر جنبههای زندگی خود تعادل برقرار کنیم و به اهداف شخصی خود نیز اهمیت بدهیم. رشد و پیشرفت فردی نباید به بهانه حفظ رابطه متوقف شود. ارتباط باز و با صداقت با پارتنر در مورد تغییر اولویتها و اهداف، میتواند به مدیریت این چالش کمک کند. توافق بر سر اهداف مشترک و حفظ فضای احترام متقابل، کلید موفقیت در این شرایط است.
5. وابستگی عاطفی بیش از حد
وابستگی عاطفی بیش از حد میتواند یکی از بزرگترین چالشهای روابط زودهنگام باشد.زمانی که تمام شادی و خوشبختی خود را به رابطه وابسته میکنیم، آسیبپذیرتر میشویم و در صورت بروز مشکل، ضربه روحی شدیدی را تجربه میکنیم.در ضمن، وابستگی بیش از حد میتواند باعث شود رفتارهای کنترلگرانه و حسادتآمیز از خود نشان دهیم که به رابطه آسیب برساند.باید بتوانیم استقلال عاطفی خود را حفظ کنیم و به یاد داشته باشیم که شادی و رضایت ما نباید فقط به یک فرد وابسته باشد.توسعه روابط اجتماعی سالم و فعالیتهای سرگرمکننده، میتواند به کاهش وابستگی عاطفی کمک کند.
به یاد داشته باشیم که یک رابطه سالم، رابطهای است که در آن هر دو طرف استقلال و هویت خود را حفظ میکنند.
وابستگی بیش از حد، نه تنها به رابطه آسیب میرساند، بلکه به سلامت روان و رشد فردی نیز ضربه میزند.ایجاد مرزهای سالم در رابطه و حفظ تعادل بین نیازهای خود و نیازهای پارتنر، از اهمیت بالایی برخوردار است.
6. عدم مهارتهای ارتباطی مناسب
ارتباط موثر، کلید یک رابطه سالم و پایدار است.در سنین پایین، ما هنوز در حال یادگیری مهارتهای ارتباطی هستیم و ممکن است نتوانیم احساسات و نیازهای خود را به درستی بیان کنیم یا به حرفهای پارتنرمان به دقت گوش دهیم.این کمبود مهارتهای ارتباطی میتواند منجر به سوء تفاهمها، بحث و جدلهای بیهوده و فروپاشی رابطه شود.باید برای یادگیری مهارتهای ارتباطی وقت بگذاریم و تلاش کنیم در رابطه خود از آنها استفاده کنیم.تمرین گوش دادن فعال، بیان احساسات به صورت صریح و محترمانه و حل اختلاف به شیوه سازنده، از جمله مهارتهای ارتباطی ضروری هستند.
ارتباط شفاف و با صداقت، پایه و اساس هر رابطه موفقی است.
باید به یاد داشته باشیم که هدف از ارتباط، درک متقابل و حل مسئله است، نه تحمیل نظر خود به دیگران.روابطی که در آنها ارتباط موثر وجود دارد، از انعطافپذیری بیشتری برخوردارند و میتوانند چالشها را به خوبی پشت سر بگذارند.
7. ناتوانی در حل تعارضها
تعارضها بخش اجتنابناپذیر هر رابطهای هستند.مهم این است که بتوانیم این تعارضها را به شیوهای سالم و سازنده حل کنیم.در سنین پایین، ممکن است هنوز مهارتهای لازم برای حل تعارض را نداشته باشیم و به جای حل مسئله، به مشاجره و دعوا بپردازیم.این ناتوانی در حل تعارض میتواند به مرور زمان باعث ایجاد کدورت و تنفر شود و رابطه را از بین ببرد.باید یاد بگیریم چگونه به حرفهای پارتنرمان گوش دهیم، دیدگاه او را درک کنیم و به دنبال راه حلهای برد-برد باشیم.در ضمن، باید یاد بگیریم که چگونه احساسات خود را کنترل کنیم و از رفتارهای تهاجمی و توهینآمیز پرهیز کنیم.
حل تعارض به شیوه سازنده، نیازمند همدلی، صبر و گذشت است.
باید به یاد داشته باشیم که هدف از حل تعارض، حفظ رابطه و تقویت آن است، نه اثبات حقانیت خود.روابطی که در آنها تعارضها به درستی مدیریت میشوند، قویتر و پایدارتر میشوند.
8. عدم بلوغ عاطفی کافی
بلوغ عاطفی به معنای توانایی مدیریت احساسات، همدلی با دیگران و مسئولیتپذیری در قبال رفتار خود است.در سنین پایین، ما هنوز در حال رشد و تکامل عاطفی هستیم و ممکن است نتوانیم به طور کامل احساسات خود را کنترل کنیم یا مسئولیت اشتباهات خود را بپذیریم.
این عدم بلوغ عاطفی میتواند باعث شود رفتارهای غیرمنطقی و مخربی از خود نشان دهیم که به رابطه آسیب برساند.باید به طور مداوم در جهت رشد و بلوغ عاطفی خود تلاش کنیم و از اشتباهات خود درس بگیریم.خودآگاهی، تمرین همدلی و پذیرش مسئولیت، از جمله عوامل موثر در بلوغ عاطفی هستند.
رابطهای که در آن هر دو طرف از بلوغ عاطفی کافی برخوردارند، میتواند به یک رابطه سالم و رضایتبخش تبدیل شود.
باید به یاد داشته باشیم که بلوغ عاطفی یک فرآیند دائمی است و نیازمند تلاش و تمرین مداوم است.روابطی که در آنها بلوغ عاطفی وجود ندارد، معمولاً پر از تنش، درگیری و ناامیدی هستند.
9. انتظارات غیر واقعبینانه از رابطه
تحت تاثیر رسانهها، فیلمها و داستانها، ممکن است انتظارات غیرواقعبینانهای از رابطه داشته باشیم.تصور کنیم که رابطه باید همیشه پر از عشق و شور و هیجان باشد و هیچگاه نباید در آن مشکل و اختلافی وجود داشته باشد.این انتظارات غیرواقعبینانه میتوانند باعث شوند زمانی که رابطه مطابق میل ما پیش نمیرود، ناامید و دلسرد شویم و فکر کنیم که رابطه محکوم به شکست است.باید با واقعیتهای رابطه آشنا شویم و بدانیم که رابطه نیازمند تلاش، تعهد و سازش است.باید بپذیریم که در هر رابطهای، فراز و نشیبهایی وجود دارد و مهم این است که بتوانیم در کنار هم این چالشها را پشت سر بگذاریم.
انتظارات واقعبینانه از رابطه، به ما کمک میکند تا از ناامیدی و سرخوردگی جلوگیری کنیم و رابطه را با دیدی مثبتتر ارزیابی کنیم.
باید به یاد داشته باشیم که هیچ رابطهای کامل و بینقص نیست و مهم این است که بتوانیم با هم، رابطه را به یک رابطه سالم و رضایتبخش تبدیل کنیم.روابطی که بر اساس انتظارات واقعبینانه شکل میگیرند، احتمال موفقیت بیشتری دارند.
10. نبود حمایت کافی از سوی خانواده و دوستان
حمایت خانواده و دوستان میتواند نقش مهمی در موفقیت یک رابطه داشته باشد.در سنین پایین، ممکن است خانواده و دوستانمان با رابطهمان مخالف باشند و به ما فشار بیاورند که آن را تمام کنیم.این عدم حمایت میتواند باعث ایجاد تنش و ناراحتی در رابطه شود.در ضمن، ممکن است به دلیل کمبود تجربه، نیاز به راهنمایی و مشورت داشته باشیم، اما به دلیل عدم حمایت خانواده و دوستان، نتوانیم از آنها کمک بگیریم.باید بتوانیم با خانواده و دوستانمان در مورد رابطهمان صحبت کنیم و تلاش کنیم حمایت آنها را جلب کنیم.اما تصمیمگیرنده اصلی خودمان هستیم.
باید به یاد داشته باشیم که هدف از رابطه، ایجاد شادی و رضایت در زندگی ما است و نباید به خاطر جلب رضایت دیگران، از آن دست بکشیم.
حمایت اجتماعی، به ما کمک میکند تا در مواجهه با چالشهای رابطه، احساس قدرت و امنیت بیشتری داشته باشیم.باید تلاش کنیم تا یک شبکه حمایتی قوی از افراد قابل اعتماد ایجاد کنیم و از آنها در زمانهای سخت کمک بگیریم.روابطی که از حمایت کافی برخوردارند، انعطافپذیرتر و مقاومتر هستند.
11. مشکلات مالی و اقتصادی
در سنین پایین، معمولاً استقلال مالی نداریم و به خانواده خود وابسته هستیم.این وابستگی مالی میتواند باعث ایجاد مشکلاتی در رابطه شود.ممکن است نتوانیم به اندازه کافی برای پارتنرمان هزینه کنیم یا برنامههای تفریحی مشترک داشته باشیم.در ضمن، ممکن است به دلیل مشکلات مالی، مجبور شویم تصمیماتی بگیریم که به نفع رابطه نباشد.باید در مورد مسائل مالی با پارتنرمان صادق باشیم و با هم برای حل این مشکلات تلاش کنیم.در ضمن، باید تلاش کنیم تا استقلال مالی خود را به دست آوریم و بتوانیم هزینههای رابطه را تامین کنیم.استقلال مالی، به ما قدرت و آزادی عمل بیشتری در رابطه میدهد.
باید به یاد داشته باشیم که پول همه چیز نیست و عشق و تعهد از اهمیت بیشتری برخوردارند.
اما مشکلات مالی میتواند به رابطه آسیب بزند.روابطی که در آنها مسائل مالی به درستی مدیریت میشوند، از ثبات بیشتری برخوردارند.
12. عدم آمادگی برای تعهد بلند مدت
رابطه، نیازمند تعهد و مسئولیتپذیری است. در سنین پایین، ممکن است هنوز آمادگی لازم برای تعهد بلند مدت را نداشته باشیم و ترجیح دهیم از آزادی و استقلال خود لذت ببریم. این عدم آمادگی برای تعهد میتواند باعث شود به رابطه جدی نگاه نکنیم و رفتارهایی از خود نشان دهیم که به پارتنرمان آسیب برساند. باید قبل از ورود به رابطه، از آمادگی خود برای تعهد مطمئن شویم و با پارتنرمان در مورد انتظارات و اهدافمان صحبت کنیم. تعهد، به معنای پذیرش مسئولیت در قبال رابطه و تلاش برای حفظ و تقویت آن است. رابطهای که در آن تعهد وجود ندارد، شکننده و ناپایدار است. باید به یاد داشته باشیم که تعهد، یک تصمیم آگاهانه است و نباید تحت فشار دیگران یا به دلیل احساس تنهایی، وارد رابطه شویم. روابطی که بر اساس تعهد متقابل شکل میگیرند، احتمال موفقیت بیشتری دارند.
13. تاثیر شبکههای اجتماعی
شبکههای اجتماعی میتوانند تاثیرات مثبت و منفی بر روابط داشته باشند.از یک سو، میتوانند به ما کمک کنند تا با پارتنرمان در ارتباط باشیم و لحظات خود را با او به اشتراک بگذاریم.اما از سوی دیگر، میتوانند باعث حسادت، مقایسه و رقابت شوند.دیدن زندگی کاملا مطلوب دیگران در شبکههای اجتماعی، میتواند باعث شود نسبت به رابطه خود احساس نارضایتی کنیم و انتظارات غیرواقعبینانهای از پارتنرمان داشته باشیم.باید استفاده خود از شبکههای اجتماعی را مدیریت کنیم و به یاد داشته باشیم که آنچه در شبکههای اجتماعی میبینیم، لزوماً واقعیت ندارد.
در ضمن، باید از انتشار اطلاعات شخصی و خصوصی خود در شبکههای اجتماعی خودداری کنیم، زیرا این کار میتواند به حریم خصوصی ما آسیب بزند.
استفاده آگاهانه و مسئولانه از شبکههای اجتماعی، میتواند به حفظ و تقویت رابطه کمک کند.باید به یاد داشته باشیم که رابطه واقعی، در دنیای واقعی اتفاق میافتد و نباید به دنبال تایید و اعتبار در شبکههای اجتماعی باشیم.روابطی که تحت تاثیر منفی شبکههای اجتماعی قرار میگیرند، معمولاً دچار تنش و نارضایتی میشوند.
14. تفاوت در سبکهای دلبستگی
سبک دلبستگی، الگویی است که ما در روابط نزدیک خود از آن پیروی میکنیم.چهار سبک دلبستگی اصلی وجود دارد: ایمن، مضطرب، اجتنابی و آشفته.تفاوت در سبکهای دلبستگی میتواند باعث ایجاد مشکلاتی در رابطه شود.مثلا اگر یک نفر سبک دلبستگی مضطرب داشته باشد و دیگری سبک دلبستگی اجتنابی، ممکن است فرد مضطرب همیشه به دنبال تایید و توجه باشد و فرد اجتنابی از صمیمیت و نزدیکی فرار کند.این تفاوت میتواند باعث ایجاد تنش و ناراحتی در رابطه شود.باید سبک دلبستگی خود و پارتنرمان را بشناسیم و تلاش کنیم تا با آگاهی از این تفاوتها، رابطه خود را بهبود بخشیم.
در ضمن، میتوانیم با کمک یک متخصص، سبک دلبستگی خود را تغییر دهیم و به یک سبک دلبستگی ایمن تبدیل شویم.
آگاهی از سبکهای دلبستگی، به ما کمک میکند تا رفتار پارتنرمان را بهتر درک کنیم و با او همدلی بیشتری داشته باشیم.باید به یاد داشته باشیم که سبک دلبستگی قابل تغییر است و با تلاش و آگاهی میتوانیم روابط بهتری را تجربه کنیم.روابطی که در آنها سبکهای دلبستگی ناسازگار وجود دارند، معمولاً پر از سوء تفاهم و تعارض هستند.
15. عدم تعیین مرزهای مشخص در رابطه
تعیین مرزهای مشخص در رابطه، به معنای تعیین حد و حدودهایی است که هر دو طرف باید به آن احترام بگذارند.این مرزها میتواند شامل حریم خصوصی، زمان شخصی، روابط با دیگران و مسائل مالی باشد.عدم تعیین مرزهای مشخص میتواند باعث شود یکی از طرفین احساس کند که حریم خصوصی او نقض شده است یا اینکه از او سوء استفاده میشود.باید در ابتدای رابطه، در مورد مرزهای خود با پارتنرمان صحبت کنیم و به توافق برسیم.در ضمن، باید به مرزهای پارتنرمان احترام بگذاریم و از نقض آنها خودداری کنیم.تعیین مرزهای مشخص، به حفظ استقلال و هویت فردی در رابطه کمک میکند.
باید به یاد داشته باشیم که مرزها میتوانند در طول زمان تغییر کنند و باید به طور مداوم در مورد آنها با پارتنرمان صحبت کنیم.
روابطی که در آنها مرزهای مشخص وجود ندارد، معمولاً پر از تنش و نارضایتی هستند.
16. سوء استفاده عاطفی یا جسمی
متاسفانه، سوء استفاده عاطفی یا جسمی در روابط زودهنگام نیز ممکن است رخ دهد.سوء استفاده عاطفی میتواند شامل تحقیر، تهدید، کنترل و محدود کردن باشد.سوء استفاده جسمی میتواند شامل ضرب و شتم، هل دادن و سایر رفتارهای خشونتآمیز باشد.اگر در رابطهای هستید که در آن مورد سوء استفاده قرار میگیرید، باید فوراً به دنبال کمک باشید.با یک فرد قابل اعتماد مانند یک دوست، یکی از اعضای خانواده، یک مشاور یا یک خط تلفن بحران صحبت کنید.هیچ کس حق ندارد شما را مورد سوء استفاده قرار دهد.شما شایسته یک رابطه سالم و محترمانه هستید.
آگاهی از نشانههای سوء استفاده و داشتن برنامه فرار، میتواند در شرایط بحرانی بسیار مهم باشد.
باید به یاد داشته باشیم که ترک یک رابطه سوء استفاده آمیز، یک گام مهم در جهت حفظ سلامت روان و جسم است.حمایت از قربانیان سوء استفاده و ارائه اطلاعات و منابع لازم به آنها، وظیفه همه ما است.روابط سوء استفاده آمیز، آسیبهای جبرانناپذیری به فرد وارد میکنند و باید از آنها اجتناب کرد.
17. تاثیر تجربیات دوران کودکی
تجربیات دوران کودکی میتوانند تاثیر عمیقی بر روابط ما در بزرگسالی داشته باشند.اگر در کودکی شاهد خشونت، طلاق یا غفلت بودهایم، ممکن است در روابط خود الگوهای ناسالمی را تکرار کنیم.مثلا اگر در کودکی احساس عدم امنیت داشتهایم، ممکن است در روابط خود به شدت به دنبال تایید و توجه باشیم یا از صمیمیت و نزدیکی فرار کنیم.باید با تجربیات دوران کودکی خود روبرو شویم و تاثیر آنها را بر روابط خود درک کنیم.میتوانیم با کمک یک متخصص، این الگوهای ناسالم را شناسایی و تغییر دهیم.پردازش و التیام زخمهای دوران کودکی، به ما کمک میکند تا روابط سالمتر و رضایتبخشتری را تجربه کنیم.
آگاهی از تاثیر گذشته، به ما کمک میکند تا با شفقت بیشتری به خود و دیگران نگاه کنیم.
باید به یاد داشته باشیم که گذشته قابل تغییر نیست، اما میتوانیم با یادگیری از آن، آینده بهتری را برای خود رقم بزنیم.روابطی که تحت تاثیر الگوهای ناسالم دوران کودکی قرار میگیرند، معمولاً پر از تکرار اشتباهات و الگوهای مخرب هستند.






