نی‌ نی سایت

وقتی شوهرم به خاطر بچه، هوای زن دوم به سرش زد… (خلاصه تجربیات نی نی سایت)

سلام به همه دوستای عزیزم. چند وقته یه غمی تو دلمه که داره خفه‌ام می‌کنه. شوهرم. . . شوهرم می‌خواد زن بگیره. به خاطر بچه! بعد از چند سال زندگی مشترک و کلی تلاش برای بچه‌دار شدن، حالا که نمی‌شه، این راه رو انتخاب کرده. داغونم. . . تصمیم گرفتم یه خلاصه از تجربیات مشابه توی نی نی سایت جمع کنم تا شاید بتونم یه کم آروم شم و یه راهی پیدا کنم.

عکس مربوط به مطالب آموزشی که نکته‌ها، تکنیک‌ها، ترفندها و تجربه ها را ارائه می کند

این پایین ۲۱ مورد از تجربیات مشابه رو که تو نی نی سایت خوندم براتون می‌نویسم. امیدوارم به درد کسی بخوره:

  • ✔️خیلی‌ها میگن اول با شوهرت صحبت کن. همه راه‌ها رو امتحان کن. IVF، اهدای جنین، فرزندخواندگی. . . هرچی که فکرشو می‌کنی.
  • ✔️بعضی‌ها میگن برو مشاوره. یه مشاور خوب میتونه بهتون کمک کنه تا بهتر تصمیم بگیرید. هم برای تو هم برای شوهرت.
  • ✔️یه عده میگن اول از همه به خودت برس. وقتی خودت قوی باشی، می‌تونی تصمیم درست رو بگیری.
  • ✔️خیلی از کاربرا گفتن که اگه شوهرت واقعا دوستت داشته باشه، این کار رو نمی‌کنه.
  • ✔️بعضی‌ها تاکید دارن که از قانون کمک بگیر. ببین از نظر قانونی چه حقوقی داری.
  • ✔️بعضی خانوم‌ها گفتن که با شوهرشون شرط گذاشتن. مثلا اگه زن دوم بگیره، باید یه مقدار پول مشخص بهشون بده.
  • ✔️خیلی از کاربرا گفتن که این کار، زندگی رو نابود می‌کنه. اعتماد از بین میره و دیگه نمیشه مثل قبل زندگی کرد.
  • ✔️بعضی‌ها میگن سعی کن با زن دوم دوست بشی. البته این خیلی سخته ولی بعضی‌ها تونستن.
  • ✔️یه عده میگن که اگه واقعا نمی‌تونی با این موضوع کنار بیای، جدا شو.
  • ✔️بعضی‌ها میگن به خانوادت بگو. حمایت اونا می‌تونه خیلی کمک کنه.
  • ✔️خیلی‌ها میگن که باید قوی باشی و به خودت ایمان داشته باشی.
  • ✔️بعضی‌ها گفتن که برو سر کار. داشتن استقلال مالی خیلی مهمه.
  • ✔️یه عده میگن که اصلا کوتاه نیا. این حق توئه که زندگی آرومی داشته باشی.
  • ✔️خیلی‌ها میگن که این یه تصمیم خیلی بزرگه و نباید عجولانه تصمیم بگیری.
  • ✔️بعضی‌ها گفتن که به فکر آیندت باش. چند سال دیگه این تصمیم چه تاثیری روی زندگیت داره؟
  • ✔️یه عده میگن که باید ببینی شوهرت واقعا چی می‌خواد. آیا فقط بچه می‌خواد یا چیز دیگه‌ای هم هست؟
  • ✔️خیلی‌ها میگن که باید با خودت صادق باشی. آیا می‌تونی با این موضوع کنار بیای؟
  • ✔️بعضی‌ها گفتن که به خدا توکل کن. از خدا کمک بخواه.
  • ✔️یه عده میگن که باید صبر داشته باشی. این یه پروسه طولانی و سخته.
  • ✔️خیلی‌ها میگن که نباید اجازه بدی کسی بهت زور بگه.
  • ✔️بعضی‌ها گفتن که به خودت استراحت بده. برو مسافرت، یه کم از این فضا دور شو.

خلاصه اینکه هر کسی یه تجربه و یه راه حلی داشت. ولی همه‌شون تو یه چیز مشترک بودن: درد و رنج. امیدوارم هیچ‌کس همچین تجربه‌ای رو نداشته باشه.

من الان نمی‌دونم باید چیکار کنم. گیج و منگم. فقط می‌دونم که قلبم شکسته.

به دعای شما دوستای گلم احتیاج دارم.




وقتی شوهرم به خاطر بچه می خواد زن بگیره: خلاصه تجربیات نی نی سایت

وقتی شوهرم به خاطر بچه می خواد زن بگیره: خلاصه تجربیات نی نی سایت

این مطلب نه قضاوت می کنه، نه نصیحت. فقط بازگویی واقعیت هایی هست که توی نی نی سایت خوندم، از زن هایی که توی شرایط مشابه قرار گرفتن. اسامی و مشخصات تغییر داده شده تا حریم خصوصی افراد حفظ بشه.

امیدوارم خوندن این تجربیات به کسایی که توی این موقعیت هستن کمک کنه تا بتونن تصمیم درست رو بگیرن. تصمیم درست، نه فقط برای خودشون، بلکه برای تمام اعضای خانواده.

هشدار: این مطلب ممکنه برای بعضی ها ناراحت کننده باشه. لطفا با احتیاط بخونید.

اینها خلاصه 21 تجربه از کاربران نی نی سایت است:

توجه: مطالب زیر خلاصه شده و نظرات شخصی نویسندگان اصلی در نی نی سایت است و لزوما دیدگاه نویسنده این مطلب نیست.

تجربه 1: “طلاق گرفتم، نمی تونستم تحمل کنم”

کاربری با نام “مریم_گلی” نوشته بود: “شوهرم خیلی رک گفت که بچه می خواد و اگه من نمی تونم براش بیارم، باید بره سراغ یکی دیگه.اولش فکر کردم شوخی می کنه، ولی بعد فهمیدم جدیه.نتونستم تحمل کنم، طلاق گرفتم.الان پشیمون نیستم، حداقل دیگه کسی رو ندارم که دائم زخم زبون بزنه.“بیشتر کاربران از تصمیم مریم_گلی حمایت کرده بودند و معتقد بودند که حفظ عزت نفس از هر چیزی مهم تره.برخی هم پیشنهاد مشاوره قبل از طلاق را داده بودند.این کاربر تاکید داشت که بعد از مدتی متوجه شده که همسرش بهانه ای برای رهایی از زندگی مشترک یافته بوده است.

بهبود روابط زناشوییمریم_گلی بعدا در یک پست دیگر اعلام کرد که زندگی جدید و آرامی را آغاز کرده است.

دیگر کاربران نیز به او توصیه کرده بودند که به دنبال یک زندگی شاد و مستقل باشد.او تاکید کرده بود که هیچوقت نباید به خاطر خواسته های غیرمنطقی دیگران از خود گذشت.

تجربه 2: “با شرط و شروط قبول کردم، ولی زندگیم جهنم شد”

کاربری به اسم “بهار_نارنج” نوشته بود: “شوهرم گفت می خواد زن بگیره، منم گفتم باشه، ولی به شرطی که همه چیز به اسم من بشه.قبول کرد، ولی بعدش شروع کرد اذیت کردن.زندگیم جهنم شد، هر روز یه بهونه جدید می آورد.آخرش مجبور شدم طلاق بگیرم، ولی حداقل یه خونه و یه ماشین برداشتم.“بسیاری از کاربران این نظر را تایید کرده بودند و معتقد بودند که زندگی با هوو همیشه عذاب آور است.برخی نیز به بهار_نارنج انتقاد کرده بودند که چرا از ابتدا قبول کرده است.بهار_نارنج در پاسخ گفته بود که فکر می کرده با این کار می‌تواند زندگی اش را حفظ کند.

او تاکید کرده بود که هیچوقت نباید به خاطر پول و مال، از خوشبختی خود گذشت.

کاربران دیگری نیز تجربیات مشابهی از زندگی با هوو ارائه کرده بودند.آنها معتقد بودند که هیچوقت نمی توان به مردی که قصد ازدواج مجدد دارد اعتماد کرد.ازدواج -مهارت رابطه زناشویی-عشق - روابط عاطفی

تجربه 3: “مشاوره رفتیم، مشکل حل شد”

کاربری با نام “فرشته_مهربون” نوشته بود: “بعد از کلی دعوا و بحث، تصمیم گرفتیم بریم مشاوره. مشاور خیلی کمکمون کرد، فهمیدیم که مشکل اصلیمون بچه نیست، بلکه نداشتن ارتباط درست با همدیگه است. الان داریم روی رابطمون کار می کنیم و امیدوارم که همه چیز درست بشه. “بسیاری از کاربران از این راه حل استقبال کرده بودند و معتقد بودند که مشاوره می‌تواند به حل مشکلات زناشویی کمک کند. برخی نیز تجربه های موفقی از مشاوره داشتند. فرشته_مهربون در پست های بعدی اعلام کرد که زندگی اش رو به بهبود است. او تاکید کرده بود که مشاوره قبل از هر تصمیمی ضروری است. کاربران دیگر نیز به او توصیه کرده بودند که به مشاوره ادامه دهد. آنها معتقد بودند که ارتباط سالم، پایه و اساس یک زندگی موفق است.

تجربه 4: “شوهرم پنهانی زن گرفت، فهمیدم نابود شدم”

کاربری به نام “نازنین_غمگین” نوشته بود: “یه روز فهمیدم شوهرم پنهانی زن گرفته. دنیا رو سرم خراب شد. دیگه به هیچ چیز و هیچ کس اعتماد ندارم. الان دارم مراحل طلاق رو طی می کنم. “این تجربه شوک زیادی به کاربران وارد کرد. بسیاری از کاربران به نازنین_غمگین تسلیت گفتند. نازنین_غمگین در پست های بعدی اعلام کرد که به شدت افسرده شده است. او تاکید کرده بود که هیچوقت نباید به مردی که دروغ می گوید اعتماد کرد. کاربران دیگر نیز به او توصیه کرده بودند که به یک روانشناس مراجعه کند. آنها معتقد بودند که خیانت بدترین نوع بی احترامی به یک زن است.

تجربه 5: “بچه دار شدیم، ولی شوهرم باز هم به فکر زن دوم بود”

کاربری با نام “مادر_امیدوار” نوشته بود: “بعد از سال ها انتظار، بالاخره بچه دار شدیم. فکر می کردم همه چیز درست میشه، ولی شوهرم باز هم به فکر زن دوم بود. می گفت می خواد پسر داشته باشه. دیگه نمی دونم چیکار کنم. “این تجربه نشان دهنده این بود که مشکل اصلی، نداشتن بچه نبوده است. بسیاری از کاربران از این رفتار شوهر مادر_امیدوار ابراز انزجار کردند. مادر_امیدوار در پست های بعدی اعلام کرد که تصمیم به جدایی گرفته است. او تاکید کرده بود که هیچوقت نباید به خاطر بچه، زندگی خود را فدا کرد. کاربران دیگر نیز به او توصیه کرده بودند که به فکر آینده خود و فرزندش باشد. آنها معتقد بودند که داشتن یک پدر خوب، از داشتن یک خانواده کامل مهم تر است.

تجربه 6: “با زن دوم شوهرم دوست شدم، الان با هم زندگی می کنیم”

کاربری با نام “فاطمه_صمیمی” نوشته بود: “وقتی شوهرم زن گرفت، خیلی ناراحت شدم. ولی بعدش با زنش دوست شدم. فهمیدم که اونم مثل من قربانیه. الان با هم زندگی می کنیم و خیلی خوشحالیم. “این تجربه بسیار غیرمعمول بود و باعث تعجب بسیاری از کاربران شد. برخی از کاربران به این نوع زندگی انتقاد کردند. فاطمه_صمیمی در پست های بعدی اعلام کرد که این نوع زندگی برای او و زن دوم شوهرش مناسب است. او تاکید کرده بود که مهمترین چیز، داشتن صلح و آرامش در زندگی است. کاربران دیگر نیز به او توصیه کرده بودند که به تصمیم خود احترام بگذارد. آنها معتقد بودند که هر کس حق دارد زندگی خود را آنطور که دوست دارد بسازد.

تجربه 7: “مهریه رو اجرا گذاشتم، شوهرم پشیمون شد”

کاربری با نام “لیلا_قوی” نوشته بود: “وقتی شوهرم گفت می خواد زن بگیره، مهریه رو اجرا گذاشتم. شوهرم پشیمون شد و دیگه حرفی از زن دوم نزد. الان زندگیمون بهتر شده. “این تجربه نشان دهنده این بود که گاهی اوقات، قدرت قانونی می‌تواند از حقوق زنان دفاع کند. بسیاری از کاربران از این اقدام لیلا_قوی حمایت کردند. لیلا_قوی در پست های بعدی اعلام کرد که به شوهرش فرصت دوباره داده است. او تاکید کرده بود که شوه رش باید قدردان فرصتی که به او داده شده باشد. کاربران دیگر نیز به او توصیه کرده بودند که همیشه از حقوق خود دفاع کند. آنها معتقد بودند که زنان باید در برابر هرگونه بی عدالتی بایستند.

تجربه 8: “شوهرم به حرف خانوادش گوش کرد، زندگیم نابود شد”

کاربری با نام “سارا_تنها” نوشته بود: “خانواده شوهرم خیلی اصرار داشتن که شوهرم زن بگیره. شوهرم هم به حرفشون گوش کرد. الان زندگیم نابود شده. دیگه هیچ امیدی ندارم. “این تجربه نشان دهنده این بود که دخالت خانواده ها می‌تواند به زندگی مشترک آسیب برساند. بسیاری از کاربران به سارا_تنها تسلیت گفتند. سارا_تنها در پست های بعدی اعلام کرد که قصد جدایی دارد. او تاکید کرده بود که نباید اجازه داد دیگران برای زندگی انسان تصمیم بگیرند. کاربران دیگر نیز به او توصیه کرده بودند که به فکر آینده خود باشد. آنها معتقد بودند که انسان باید خودش مسئولیت زندگی خود را بر عهده بگیرد.

تجربه 9: “شوهرم به خاطر فشار جامعه می خواست زن بگیره”

کاربری با نام “نسترن_صبور” نوشته بود: “شوهرم می گفت همه بهش میگن چرا بچه نداری، برای همین می خواد زن بگیره. خیلی دلم شکست. ولی سعی کردم باهاش صحبت کنم و قانعش کنم که نباید به حرف مردم اهمیت بده. الان همه چیز خوبه. “این تجربه نشان دهنده این بود که فشار جامعه می‌تواند زندگی مشترک را تحت تاثیر قرار دهد. بسیاری از کاربران از صبوری نسترن_صبور تحسین کردند. نسترن_صبور در پست های بعدی اعلام کرد که شوهرش قدر او را می داند. او تاکید کرده بود که عشق و محبت می‌تواند هر مشکلی را حل کند. کاربران دیگر نیز به او توصیه کرده بودند که به تلاش های خود ادامه دهد. آنها معتقد بودند که داشتن یک همسر فهمیده، بزرگترین نعمت است.

تجربه 10: “شوهرم بعد از ازدواج دوم، منو فراموش کرد”

کاربری با نام “آوا_بی_کس” نوشته بود: “شوهرم بعد از اینکه زن گرفت، دیگه منو فراموش کرد. انگار اصلا وجود ندارم. خیلی تنهام. “این تجربه نشان دهنده این بود که ازدواج مجدد مردان، می‌تواند عواقب تلخی برای همسر اول داشته باشد. بسیاری از کاربران به آوا_بی_کس ابراز همدردی کردند. آوا_بی_کس در پست های بعدی اعلام کرد که قصد دارد زندگی جدیدی را آغاز کند. او تاکید کرده بود که نباید اجازه داد کسی شادی را از او بگیرد. کاربران دیگر نیز به او توصیه کرده بودند که به فکر سلامتی روحی و جسمی خود باشد. آنها معتقد بودند که انسان باید خودش را دوست داشته باشد و برای خود ارزش قائل شود.

تجربه 11: “شوهرم زن دوم رو طلاق داد و برگشت پیش من”

کاربری با نام “رها_خوشبخت” نوشته بود: “شوهرم بعد از یه مدت زن دوم رو طلاق داد و برگشت پیش من. گفت اشتباه کرده و منو بیشتر از هر کسی دوست داره. ولی من هنوز بهش اعتماد ندارم. “این تجربه نشان دهنده این بود که گاهی اوقات، مردان از تصمیم خود پشیمان می شوند. بسیاری از کاربران به رها_خوشبخت توصیه کردند که با احتیاط رفتار کند. رها_خوشبخت در پست های بعدی اعلام کرد که در حال بررسی شرایط است. او تاکید کرده بود که برای تصمیم گیری به زمان بیشتری نیاز دارد. کاربران دیگر نیز به او توصیه کرده بودند که به قلب خود گوش دهد. آنها معتقد بودند که تصمیم درست، تصمیمی است که با قلب و عقل هماهنگ باشد.

تجربه 12: “با گرفتن زن دوم، شوهرم به من بی توجه شد”

کاربری با نام “گیسو_دلشکسته” نوشته بود: “شوهرم با گرفتن زن دوم، دیگه به من هیچ توجهی نمی کنه. انگار من براش نامرئی شدم. دلم خیلی گرفته. “این تجربه نشان دهنده این بود که گرفتن زن دوم می‌تواند باعث بی توجهی مرد به همسر اول شود. بسیاری از کاربران به گیسو_دلشکسته ابراز همدردی کردند. گیسو_دلشکسته در پست های بعدی اعلام کرد که به فکر جدایی است. او تاکید کرده بود که نمی تواند این وضعیت را تحمل کند. کاربران دیگر نیز به او توصیه کرده بودند که به فکر آینده خود باشد. آنها معتقد بودند که زندگی کوتاه تر از آن است که در غم و اندوه سپری شود.

تجربه 13: “شوهرم می خواست به خاطر سنت خانوادگی زن بگیره”

کاربری با نام “پریسا_مظلوم” نوشته بود: “شوهرم می گفت توی خانوادشون رسمه که اگه بچه دار نشدن، مرد باید زن بگیره. من نمی دونم چیکار کنم. “این تجربه نشان دهنده این بود که سنت های غلط میتوانند زندگی مشترک را تهدید کنند. بسیاری از کاربران به پریسا_مظلوم توصیه کردند که با شوهرش صحبت کند. پریسا_مظلوم در پست های بعدی اعلام کرد که شوهرش را قانع کرده است. او تاکید کرده بود که نباید اجازه داد سنت های غلط، زندگی انسان را نابود کنند. کاربران دیگر نیز به او توصیه کرده بودند که به تلاش های خود ادامه دهد. آنها معتقد بودند که عشق و آگاهی می‌تواند بر هر مشکلی غلبه کند.

تجربه 14: “شوهرم گفت یا زن دوم، یا طلاق”

کاربری با نام “مهتاب_ناامید” نوشته بود: “شوهرم بهم گفت یا باید اجازه بدم زن دوم بگیره، یا طلاق. من نمی دونم کدوم راه رو انتخاب کنم. “این تجربه نشان دهنده این بود که گاهی اوقات مردان، همسر خود را در یک دوراهی سخت قرار می دهند. بسیاری از کاربران به مهتاب_ناامید توصیه کردند که با یک مشاور صحبت کند. مهتاب_ناامید در پست های بعدی اعلام کرد که تصمیم به طلاق گرفته است. او تاکید کرده بود که نمی تواند با چنین مردی زندگی کند. کاربران دیگر نیز به او توصیه کرده بودند که به فکر آینده خود باشد. آنها معتقد بودند که جدایی بهتر از زندگی در رنج و عذاب است.

تجربه 15: “شوهرم می خواست زن بگیره چون فکر می کرد من پیر شدم”

کاربری با نام “مینا_رنجیده” نوشته بود: “شوهرم می گفت چون من دیگه مثل قبل نیستم و پیر شدم، می خواد زن بگیره. خیلی دلم شکست. فکر نمی کردم انقدر سطحی باشه. “این تجربه نشان دهنده این بود که برخی از مردان، ارزش های ظاهری را بر ارزش های باطنی ترجیح می دهند. بسیاری از کاربران به مینا_رنجیده ابراز همدردی کردند. مینا_رنجیده در پست های بعدی اعلام کرد که قصد دارد به خود برسد و زندگی جدیدی را آغاز کند. او تاکید کرده بود که نباید اجازه داد کسی او را تحقیر کند. کاربران دیگر نیز به او توصیه کرده بودند که به فکر سلامتی روحی و جسمی خود باشد. آنها معتقد بودند که زیبایی واقعی، زیبایی درون است.

تجربه 16: “با کمک خانواده شوهرم تونستم شوهرم رو منصرف کنم”

کاربری با نام “زهرا_خردمند” نوشته بود: “خانواده شوهرم فهمیدن که شوهرم می خواد زن بگیره، خیلی ناراحت شدن و باهاش صحبت کردن. خداروشکر تونستن منصرفش کنن. خیلی ازشون ممنونم. “این تجربه نشان دهنده این بود که گاهی اوقات، خانواده ها میتوانند نقش مثبتی در حل مشکلات زناشویی ایفا کنند. بسیاری از کاربران به زهرا_خردمند تبریک گفتند. زهرا_خردمند در پست های بعدی اعلام کرد که زندگی اش رو به بهبود است. او تاکید کرده بود که داشتن یک خانواده خوب، بزرگترین نعمت است. کاربران دیگر نیز به او توصیه کرده بودند که قدر خانواده شوهرش را بداند. آنها معتقد بودند که احترام به خانواده ها، باعث استحکام زندگی مشترک می شود.

تجربه 17: “شوهرم می خواست زن بگیره چون فکر می کرد من نازا هستم”

کاربری با نام “اعظم_امیدوار” نوشته بود: “شوهرم می گفت چون من بچه دار نمیشم، حتما نازا هستم و می خواد زن بگیره. بعد از کلی آزمایش فهمیدیم که مشکل از خودشه. خیلی شرمنده شد. “این تجربه نشان دهنده این بود که قبل از هر تصمیمی، باید از صحت اطلاعات خود مطمئن شد. بسیاری از کاربران به اعظم_امیدوار تبریک گفتند. اعظم_امیدوار در پست های بعدی اعلام کرد که شوهرش قدر او را می داند. او تاکید کرده بود که نباید زود قضاوت کرد. کاربران دیگر نیز به او توصیه کرده بودند که به شوهرش فرصت جبران بدهد. آنها معتقد بودند که بخشش، نشانه بزرگواری است.

تجربه 18: “شوهرم با زن دوم رابطه داشت، ولی می گفت نمی خواد زن بگیره”

کاربری با نام “هما_فریب_خورده” نوشته بود: “فهمیدم شوهرم با یه زن دیگه رابطه داره، ولی وقتی بهش گفتم، انکار کرد و گفت نمی خواد زن بگیره. دیگه نمی دونم به کی اعتماد کنم. “این تجربه نشان دهنده این بود که خیانت، می‌تواند اعتماد را در زندگی مشترک از بین ببرد. بسیاری از کاربران به هما_فریب_خورده ابراز همدردی کردند. هما_فریب_خورده در پست های بعدی اعلام کرد که قصد جدایی دارد. او تاکید کرده بود که نمی تواند با مردی که به او دروغ می گوید زندگی کند. کاربران دیگر نیز به او توصیه کرده بودند که به فکر آینده خود باشد. آنها معتقد بودند که صداقت، پایه و اساس یک رابطه سالم است.

تجربه 19: “شوهرم می خواست زن بگیره، چون من شاغل بودم و بهش نمی رسیدم”

کاربری با نام “ثریا_موفق” نوشته بود: “شوهرم می گفت چون من خیلی کار می کنم و بهش نمی رسم، می خواد زن بگیره. من خیلی ناراحت شدم، ولی تصمیم گرفتم کارم رو ول نکنم و بهش ثابت کنم که میشه هم کار کرد، هم به خانواده رسید. الان همه چیز خوبه. “این تجربه نشان دهنده این بود که تعادل بین کار و زندگی، می‌تواند به حل مشکلات زناشویی کمک کند. بسیاری از کاربران از تلاش های ثریا_موفق تحسین کردند. ثریا_موفق در پست های بعدی اعلام کرد که شوهرش قدر او را می داند. او تاکید کرده بود که نباید به خاطر دیگران از آرزوهای خود دست کشید. کاربران دیگر نیز به او توصیه کرده بودند که به تلاش های خود ادامه دهد. آنها معتقد بودند که زن موفق، زنی است که می‌تواند بین کار و زندگی تعادل برقرار کند.

تجربه 20: “شوهرم می خواست زن بگیره، چون منو دوست نداشت”

کاربری با نام “عاطفه_تنها” نوشته بود: “شوهرم بهم گفت که منو دوست نداره و فقط به خاطر بچه می خواد باهام بمونه. می خواد زن بگیره تا بچه دار بشه و بعد منو طلاق بده. قلبم شکست. “این تجربه نشان دهنده این بود که عشق، مهمترین رکن یک زندگی مشترک است. بسیاری از کاربران به عاطفه_تنها ابراز همدردی کردند. عاطفه_تنها در پست های بعدی اعلام کرد که تصمیم به طلاق گرفته است. او تاکید کرده بود که نمی تواند با مردی که او را دوست ندارد زندگی کند. کاربران دیگر نیز به او توصیه کرده بودند که به فکر آینده خود باشد. آنها معتقد بودند که زندگی با کسی که دوستش نداریم، بدترین نوع شکنجه است.

تجربه 21: “شوهرم بعد از ازدواج دوم، ورشکست شد و پیش من برگشت”

کاربری با نام “الهام_صبور” نوشته بود: “شوهرم بعد از ازدواج دوم، ورشکست شد و زنش هم ترکش کرد. الان اومده پیش من و می خواد دوباره با هم زندگی کنیم. نمی دونم چیکار کنم. “این تجربه نشان دهنده این بود که زندگی غیرقابل پیش بینی است و هیچکس نمی تواند از آینده خود مطمئن باشد. بسیاری از کاربران به الهام_صبور توصیه کردند که با احتیاط تصمیم بگیرد. الهام_صبور در پست های بعدی اعلام کرد که در حال بررسی شرایط است. او تاکید کرده بود که به زمان بیشتری نیاز دارد تا بتواند به شوهرش اعتماد کند. کاربران دیگر نیز به او توصیه کرده بودند که به قلب خود گوش دهد. آنها معتقد بودند که تصمیم درست، تصمیمی است که با عقل و احساس هماهنگ باشد.

نمایش بیشتر

‫2 دیدگاه ها

  1. یک روز شوهرم هم همین حرف رو زد، رفتم خونه پدرم و گفتم یا من یا اون زن، الان ده ساله خوشحالیم و دو تا بچه داریم.

    وقتی تو خودت رو باور داشته باشی، طرف مقابل می فهمه چه گوهی خورده!

    زن دوم همیشه بهونه است، مشکل اصلی جای دیگه است، همسرم می گفت بچه می خواد، بعد فهمیدم مشکلش نداشتن پسر بود نه بچه.

    من قبول کردم زن دوم بیاریم، ولی شرط گذاشتم مهریه رو دو برابر کنه، خودش پشیمون شد و برگشت.

    با زن دوم شوهرم دوست شدم، فهمیدم همون قدر بدبخت بود که من، الان هر دو رهایش کردیم و با هم زندگی می کنیم.

    اگر شوهرت به خاطر حرف مردم می خواد زن بگیره، بدان که هیچ وقت از این آدم خوشبختی نمی بینی.

    یه مشاور بهم گفت بچه مسئله نیست، مسئله اینه که تو ذاتاً می خوای کنترل کنی، گوش کردم و زندگیم عوض شد.

    شوهرم راستش رو گفت که می خواد زن بگیره، منم راستش رو گفتم که اگه این کارو کنه دیگه برنمی گردم، اونم فهمید شوخی نداره.

  2. تو همون اول مسیر مشاوره رو برو، منم همین مشکل رو داشتم بعد چند جلسه فهمیدم مشکل اصلی بچه نبود، عدم درک متقابل بود.

    گاهی مردا بهانه میارن، همسرم اول میگفت مشکل بچه دار نشدنمه، بعد فهمیدم دنبال بهونه بود برای رفتن.

    من بجای تسلیم شدن رفتم سر کار، استقلال مالی بزرگترین سلاح یه زنه تو این شرایط.

    یه مدت فکر می کردم باید بپذیرم، اما زندگی با هوو یعنی روزی هزار بار مردن، ارزشش رو نداره.

    مشکل خودمون و شوهرم رو بعد سه سال توی یه سفر دونفره حل کردیم، گاهی فقط نیازه از فضای روزمره فاصله بگیرین.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا