نی‌ نی سایت

خجالت‌های شیرین اوایل ازدواج: مرور تجربیات نی نی سایتی‌ها

روزهای اول ازدواج پر از حس‌های ناب و تجربه‌های جدید است. در کنار شیرینی‌ها، گاهی خجالت هم چاشنی این روزها می‌شود. در این پست، نگاهی می‌اندازیم به خجالت‌های رایجی که عروس و دامادهای جوان در ابتدای زندگی مشترک تجربه می‌کنند. این تجربیات را از بین گفتگوهای کاربران نی نی سایت جمع‌آوری کرده‌ایم و امیدواریم خواندن آن‌ها برای شما هم جالب و شاید هم یادآور خاطرات باشد.

ازدواج - رابطه زناشویی با همسر -شناخت مردان و زنان - عشق محبت، علاقه - روانشناسی مهارت های ارتباطی دختران و پسران

این خجالت‌ها طیف گسترده‌ای را شامل می‌شوند، از مسائل مربوط به صمیمیت گرفته تا تعامل با خانواده همسر. بیایید با هم این فهرست را مرور کنیم:

  • ✔️خجالت از صحبت کردن در مورد مسائل مالی.
  • ✔️خجالت از بیان نیازها و خواسته‌ها.
  • ✔️خجالت از تعامل با خانواده همسر مخصوصا در روزهای اول.
  • ✔️خجالت از خوردن غذا جلوی خانواده همسر.
  • ✔️خجالت از ابراز علاقه علنی.
  • ✔️خجالت از خرید لباس زیر.
  • ✔️خجالت از رفتن به دکتر زنان/مردان با همسر.
  • ✔️خجالت از تعریف کردن اشتباهات گذشته.
  • ✔️خجالت از برقراری ارتباط چشمی طولانی.
  • ✔️خجالت از دستشویی رفتن!
  • ✔️خجالت از درخواست کمک در کارهای خانه.
  • ✔️خجالت از نه گفتن به خواسته‌های نامعقول خانواده همسر.
  • ✔️خجالت از گفتن اینکه خسته هستید و نیاز به استراحت دارید.
  • ✔️خجالت از پوشیدن لباس‌های راحتی جلوی همسر در روزهای اول.
  • ✔️خجالت از بحث کردن و اختلاف نظر داشتن.
  • ✔️خجالت از نشان دادن ضعف‌ها و آسیب‌پذیری‌ها.
  • ✔️خجالت از حرف زدن در مورد مسائل خصوصی با همسر در حضور دیگران.
  • ✔️خجالت از پرسیدن سوالات بی پرده در مورد گذشته همسر.
  • ✔️خجالت از حمام کردن با هم.
  • ✔️خجالت از امتحان کردن غذاهای جدید که بلد نیستید.
  • ✔️خجالت از اعتراف به اینکه چیزی را نمی‌دانید.
  • ✔️خجالت از خرید هدیه برای همسر.
  • ✔️خجالت از رقصیدن و آواز خواندن.
  • ✔️خجالت از پیشنهاد دادن ایده‌های جدید.
  • ✔️خجالت از اصلاح صورت/بدن جلوی همسر.

البته باید گفت که میزان و نوع این خجالت‌ها بستگی به فرهنگ، شخصیت افراد و نوع رابطه آن‌ها دارد. برخی از این موارد ممکن است اصلاً برای بعضی افراد خجالت‌آور نباشد.

عکس مربوط به مطالب آموزشی که نکته‌ها، تکنیک‌ها، ترفندها و تجربه ها را ارائه می کند

مهم این است که با گذشت زمان و شناخت بیشتر، این خجالت‌ها کمرنگ‌تر شده و جای خود را به صمیمیت و راحتی بیشتر بدهند. صحبت کردن با همسر و در میان گذاشتن این احساسات می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد.




خجالت های اول ازدواج: خلاصه تجربه ها از نی نی سایت

بهبود روابط زناشویی

خجالت های اول ازدواج: خلاصه تجربه ها از نی نی سایت

1. خجالت از صدا دادن شکم در سکوت مطلق!

خیلی ها توی نی نی سایت از این موضوع گله داشتن که اوایل ازدواج، وقتی توی یه سکوت مطلق با همسرشون بودن، شکمشون صدا میداده و خیلی خجالت می کشیدن.یه نفر نوشته بود: “فکر میکردم آبروم رفت!کلی عذرخواهی کردم ولی شوهرم کلی خندید و گفت طبیعیه.“یه کاربر دیگه نوشته بود: “من سریع بحث رو عوض میکردم یا یه آهنگ میذاشتم که صداش شنیده نشه!”یکی دیگه هم نوشته بود: “یه بار انقدر گشنم بود که صدای شکمم خیلی بلند بود.شوهرم گفت برم برات غذا بیارم، منم گفتم نه گشنم نیست!بعدش رفتم یواشکی یه چیزی خوردم.

“یه نفر دیگه گفته بود: “من از استرس همش فکر میکردم شکمم داره صدا میده، در حالی که صدا از جای دیگه بود!”یه کاربر نوشته بود:”من سعی می کردم قبلش یه چیزی بخورم که شکمم صدا نده.

“یه کاربر دیگه نوشته بود:”از خجالت آب شدم!نمیدونستم چکار کنم!”

2. خجالت از خرابکاری های دستشویی!

خیلی از عروس خانوما تو نی نی سایت از صداهای دستشویی رفتن اوایل ازدواج و بوی بد بعدش خجالت می کشیدن. یه نفر نوشته بود: “من سعی میکردم همیشه قبل از شوهرم برم دستشویی. “یه کاربر دیگه نوشته بود: “من بعدش یه اسپری خوشبو کننده هوا میزدم!”یکی دیگه نوشته بود: “یه بار شوهرم پشت در بود و من کلی خجالت کشیدم که اونجا معطلش کردم. “یه نفر دیگه گفته بود: “من همیشه یه کبریت روشن میکردم بعدش!”یه کاربر نوشته بود:”من از صدای آب استفاده میکردم که صداهای دیگه شنیده نشه. “یه کاربر دیگه نوشته بود:”یه بار شوهرم در زد و من انقدر هول شدم که یادم رفت سیفون رو بکشم!”یه نفر نوشته بود:”من سعی میکردم دستشویی نَرَم وقتی شوهرم خونه بود!”

3. خجالت از لباس خواب های خیلی باز!

خیلی از خانوم ها از پوشیدن لباس خواب های خیلی باز و تحریک کننده اوایل ازدواج خجالت می کشیدن و نمی دونستن چطوری با این موضوع کنار بیان. یه نفر نوشته بود: “من اولش فقط لباس خواب های پوشیده تر می پوشیدم. “یه کاربر دیگه نوشته بود: “من خجالت میکشیدم جلو شوهرم لباسامو عوض کنم چه برسه به لباس خواب!”یکی دیگه نوشته بود: “من چراغ رو خاموش میکردم بعد لباس خوابمو میپوشیدم. “یه نفر دیگه گفته بود: “من یه مدت اصلا لباس خواب نپوشیدم!”یه کاربر نوشته بود:”من همش میترسیدم لباس خوابم یهو پاره بشه!”یه کاربر دیگه نوشته بود:”یه بار شوهرم ازم پرسید چرا لباس خواب نمیپوشی؟ خیلی خجالت کشیدم. “یه نفر نوشته بود:”من فکر میکردم خیلی زشت میشم تو لباس خواب!”

4. خجالت از نداشتن اطلاعات کافی در مورد رابطه جنسی!

خیلی از خانوم ها اعتراف کردن که اوایل ازدواج اطلاعات کافی در مورد رابطه جنسی نداشتن و این موضوع باعث خجالتشون می شده. یه نفر نوشته بود: “من اصلا نمیدونستم چی به چیه! خیلی خجالت میکشیدم سوال بپرسم. “یه کاربر دیگه نوشته بود: “من فکر میکردم فقط مردها باید لذت ببرن!”یکی دیگه نوشته بود: “من از اینترنت اطلاعات کسب میکردم یواشکی. “یه نفر دیگه گفته بود: “من خجالت میکشیدم به دکتر زنان مراجعه کنم. “یه کاربر نوشته بود:”من از شوهرم خجالت میکشیدم بگم چه چیزهایی رو دوست دارم. “یه کاربر دیگه نوشته بود:”یه بار شوهرم یه چیزی پرسید در مورد رابطه، من سرخ شدم!”یه نفر نوشته بود:”من فکر میکردم اگه لذت ببرم، دختر بدی هستم!”

5. خجالت از آرایش نکردن جلوی شوهر!

خیلی از خانوم ها اول ازدواج خجالت میکشیدن بدون آرایش جلوی شوهرشون ظاهر بشن و همیشه سعی میکردن مرتب و آراسته باشن. یه نفر نوشته بود: “من حتی موقع خواب هم یه رژ لب کمرنگ میزدم!”یه کاربر دیگه نوشته بود: “من همیشه صبح زودتر از شوهرم بیدار میشدم که آرایش کنم. “یکی دیگه نوشته بود: “من خجالت میکشیدم شوهرم منو با موهای بهم ریخته ببینه. “یه نفر دیگه گفته بود: “من از اینکه شوهرم جوش های صورتمو ببینه خجالت میکشیدم. “یه کاربر نوشته بود:”من فکر میکردم اگه آرایش نکنم، شوهرم دیگه دوستم نداره!”یه کاربر دیگه نوشته بود:”یه بار شوهرم منو بدون آرایش دید، من رفتم قایم شدم!”یه نفر نوشته بود:”من همیشه کرم پودر میزدم که صورتم صاف باشه. “

6. خجالت از صداهای خوابیدن (خر و پف و غیره)!

خیلی از خانوم ها از اینکه موقع خواب صداهای عجیب و غریب از خودشون در بیارن (مثل خر و پف) خجالت می کشیدن. یه نفر نوشته بود: “من میترسیدم خر و پف کنم شوهرم ازم بدش بیاد. “یه کاربر دیگه نوشته بود: “من شبا قبل از خواب قرص ضد خروپف میخوردم!”یکی دیگه نوشته بود: “یه بار شوهرم از صدای خر و پفم بیدار شد، خیلی خجالت کشیدم. “یه نفر دیگه گفته بود: “من همیشه به پهلو میخوابیدم که خر و پف نکنم. “یه کاربر نوشته بود:”من از اینکه شوهرم صدای دندون قروچمو بشنوه خجالت میکشیدم. “یه کاربر دیگه نوشته بود:”یه بار شوهرم گفت مثل تراکتور خر و پف میکنی!”یه نفر نوشته بود:”من سعی میکردم خیلی خسته نخوابم که خروپف نکنم. “

7. خجالت از حرف زدن در مورد مسائل مالی!

صحبت کردن در مورد مسائل مالی و حقوق و دستمزد اوایل ازدواج می تونه برای خیلی ها خجالت آور باشه. یه نفر نوشته بود: “من خجالت میکشیدم در مورد حقوقم با شوهرم حرف بزنم. “یه کاربر دیگه نوشته بود: “من از اینکه شوهرم فکر کنه خسیسم میترسیدم. “یکی دیگه نوشته بود: “یه بار شوهرم ازم پرسید چقدر پول داری، من دروغ گفتم!”یه نفر دیگه گفته بود: “من همیشه سعی میکردم کمتر خرج کنم که شوهرم فکر نکنه ولخرجم. “یه کاربر نوشته بود:”من خجالت میکشیدم از شوهرم پول بگیرم. “یه کاربر دیگه نوشته بود:”یه بار شوهرم فهمید بیشتر از اون پول دارم، یه کم ناراحت شد. “یه نفر نوشته بود:”من فکر میکردم اگه در مورد پول حرف بزنیم، زندگیمون خراب میشه!”

8. خجالت از تفاوت های فرهنگی و خانوادگی!

تفاوت های فرهنگی و خانوادگی اوایل ازدواج خیلی خودش رو نشون میده و ممکنه باعث خجالت بشه. یه نفر نوشته بود: “خانواده شوهرم یه جور دیگه غذا درست میکردن، من خجالت میکشیدم بگم دوست ندارم. “یه کاربر دیگه نوشته بود: “رسم و رسوم خانواده شوهرم خیلی با ما فرق داشت، من نمیدونستم چیکار کنم. “یکی دیگه نوشته بود: “خانواده شوهرم خیلی صمیمی بودن، من خجالت میکشیدم اینقدر راحت باهاشون برخورد کنم. “یه نفر دیگه گفته بود: “من از اینکه شوهرم بفهمه خانواده من یه جور دیگه فکر میکنن میترسیدم. “یه کاربر نوشته بود:”خانواده شوهرم خیلی مذهبی بودن، من خجالت میکشیدم جلوی اونا حجاب نداشته باشم. “یه کاربر دیگه نوشته بود:”یه بار خانواده شوهرم یه چیزی گفتن که من اصلا نفهمیدم منظورشون چیه، خیلی خجالت کشیدم. “یه نفر نوشته بود:”من فکر میکردم اگه تفاوت هامونو نشون بدیم، دعوا میشه!”

9. خجالت از بلد نبودن آشپزی!

خیلی از خانوم ها از اینکه بلد نباشن خوب آشپزی کنن و غذای خوشمزه درست کنن، اوایل ازدواج خجالت می کشیدن. یه نفر نوشته بود: “من اصلا آشپزی بلد نبودم، مجبور شدم یواشکی از مامانم یاد بگیرم. “یه کاربر دیگه نوشته بود: “اول ازدواج همه غذاهام میسوخت! خیلی خجالت میکشیدم. “یکی دیگه نوشته بود: “یه بار غذام خیلی شور شد، شوهرم هیچی نگفت ولی من خیلی خجالت کشیدم. “یه نفر دیگه گفته بود: “من از اینترنت دستور غذا پیدا میکردم و یواشکی درست میکردم. “یه کاربر نوشته بود:”من خجالت میکشیدم از شوهرم بپرسم چطوری فلان غذا رو درست کنم. “یه کاربر دیگه نوشته بود:”یه بار شوهرم گفت غذات خوشمزه نیست، من دلم شکست. “یه نفر نوشته بود:”من فکر میکردم اگه آشپزی بلد نباشم، شوهرم دیگه دوستم نداره!”

10. خجالت از صحبت کردن در مورد گذشته!

صحبت کردن در مورد روابط عاطفی گذشته یا هر موضوع دیگه ای از گذشته می تونه برای خیلی ها خجالت آور باشه. یه نفر نوشته بود: “من از اینکه شوهرم در مورد نامزدهای قبلیم بپرسه میترسیدم. “یه کاربر دیگه نوشته بود: “من اصلا دوست نداشتم در مورد اشتباهات گذشتم با شوهرم حرف بزنم. “یکی دیگه نوشته بود: “یه بار شوهرم یه چیزی در مورد گذشته پرسید، من دروغ گفتم. “یه نفر دیگه گفته بود: “من از این میترسیدم که شوهرم منو با گذشته ام قضاوت کنه. “یه کاربر نوشته بود:”من خجالت میکشیدم بگم قبلا عاشق کسی دیگه بودم. “یه کاربر دیگه نوشته بود:”یه بار شوهرم یه عکس از نامزد قبلیم دید، خیلی ناراحت شد. “یه نفر نوشته بود:”من فکر میکردم اگه در مورد گذشته حرف بزنیم، بینمون دعوا میشه!”

11. خجالت از عادات بد (ناخن جویدن و غیره)!

داشتن عادات بد مثل ناخن جویدن، فین کردن با صدا یا هر عادت دیگه ای ممکنه باعث خجالت بشه. یه نفر نوشته بود: “من ناخنامو میجوییدم، خیلی خجالت میکشیدم شوهرم ببینه. “یه کاربر دیگه نوشته بود: “من عادت داشتم با دهن باز غذا بخورم، شوهرم هی تذکر میداد. “یکی دیگه نوشته بود: “من فین میکردم، خیلی خجالت میکشیدم. “یه نفر دیگه گفته بود: “من از اینکه شوهرم بفهمه من وسواس دارم میترسیدم. “یه کاربر نوشته بود:”من خجالت میکشیدم جلوی شوهرم آدامس بجوم. “یه کاربر دیگه نوشته بود:”یه بار شوهرم گفت چقدر عادت های بدی داری!”یه نفر نوشته بود:”من سعی میکردم عادتهامو ترک کنم که شوهرم ازم خوشش بیاد. “

12. خجالت از وزن و ظاهر بدن!

خیلی از خانوم ها از وزن و ظاهر بدنشون اوایل ازدواج خجالت میکشن و نگران این هستن که شوهرشون ازشون خوشش نیاد. یه نفر نوشته بود: “من از اینکه چاق بشم میترسیدم. “یه کاربر دیگه نوشته بود: “من همیشه شکممو قایم میکردم. “یکی دیگه نوشته بود: “من از اینکه شوهرم سلولیت هامو ببینه خجالت میکشیدم. “یه نفر دیگه گفته بود: “من همیشه لباس های گشاد میپوشیدم. “یه کاربر نوشته بود:”من خجالت میکشیدم جلوی شوهرم برم باشگاه. “یه کاربر دیگه نوشته بود:”یه بار شوهرم گفت یه کم چاق شدی، خیلی ناراحت شدم. “یه نفر نوشته بود:”من فکر میکردم اگه لاغر نباشم، شوهرم دیگه دوستم نداره!”

13. خجالت از زیاد خوابیدن!

بعضی از خانوم ها از اینکه زیاد بخوابن و تنبل به نظر برسن، اوایل ازدواج خجالت می کشیدن. یه نفر نوشته بود: “من میترسیدم شوهرم فکر کنه خیلی تنبلم. “یه کاربر دیگه نوشته بود: “من همیشه صبح زودتر از شوهرم بیدار میشدم که کارها رو انجام بدم. “یکی دیگه نوشته بود: “من خجالت میکشیدم تا لنگ ظهر بخوابم. “یه نفر دیگه گفته بود: “من از اینکه شوهرم منو در حال چرت زدن ببینه میترسیدم. “یه کاربر نوشته بود:”من خجالت میکشیدم بگم خستم و میخوام بخوابم. “یه کاربر دیگه نوشته بود:”یه بار شوهرم گفت چقدر میخوابی! یکم برو سر کار. “یه نفر نوشته بود:”من فکر میکردم اگه زیاد بخوابم، شوهرم فکر میکنه بی مسئولیتم!”

14. خجالت از ابراز علاقه!

بعضی از افراد از ابراز علاقه و گفتن دوستت دارم و کلمات محبت آمیز خجالت می کشیدن. یه نفر نوشته بود: “من خجالت میکشیدم به شوهرم بگم دوستت دارم. “یه کاربر دیگه نوشته بود: “من نمیتونستم احساساتمو به زبون بیارم. “یکی دیگه نوشته بود: “من از اینکه شوهرم فکر کنه لوسم میترسیدم. “یه نفر دیگه گفته بود: “من همیشه با خجالت به شوهرم میگفتم دوستت دارم. “یه کاربر نوشته بود:”من خجالت میکشیدم شوهرمو ببوسم. “یه کاربر دیگه نوشته بود:”یه بار شوهرم گفت چرا ابراز علاقه نمیکنی؟”یه نفر نوشته بود:”من فکر میکردم اگه ابراز علاقه کنم، شوهرم مغرور میشه!”

15. خجالت از حرف زدن با صدای بلند!

بعضی از خانوم ها از اینکه با صدای بلند حرف بزنن و توجه دیگران رو جلب کنن، خجالت می کشیدن. یه نفر نوشته بود: “من همیشه سعی میکردم آروم حرف بزنم. “یه کاربر دیگه نوشته بود: “من از اینکه شوهرم فکر کنه داد میزنم میترسیدم. “یکی دیگه نوشته بود: “من خجالت میکشیدم تو جمع با صدای بلند حرف بزنم. “یه نفر دیگه گفته بود: “من همیشه صدامو پایین میاوردم. “یه کاربر نوشته بود:”من خجالت میکشیدم تلفنی با صدای بلند حرف بزنم. “یه کاربر دیگه نوشته بود:”یه بار شوهرم گفت چرا اینقدر آروم حرف میزنی؟ نمیشنوم!”یه نفر نوشته بود:”من فکر میکردم اگه با صدای بلند حرف بزنم، بی ادب به نظر میرسم!”

16. خجالت از خرید کردن!

بعضی از خانوم ها از خرید کردن و انتخاب لباس جلوی شوهرشون خجالت می کشیدن. یه نفر نوشته بود: “من خجالت میکشیدم لباس زیر جلوی شوهرم انتخاب کنم. “یه کاربر دیگه نوشته بود: “من همیشه لباس هایی رو میخریدم که شوهرم دوست داشت. “یکی دیگه نوشته بود: “من از اینکه شوهرم فکر کنه ولخرجم میترسیدم. “یه نفر دیگه گفته بود: “من خجالت میکشیدم قیمت لباس ها رو بپرسم. “یه کاربر نوشته بود:”من خجالت میکشیدم پرو کنم جلوی شوهرم. “یه کاربر دیگه نوشته بود:”یه بار شوهرم گفت این لباس بهت نمیاد، خیلی ناراحت شدم. “یه نفر نوشته بود:”من فکر میکردم اگه لباس گرون بخرم، شوهرم ناراحت میشه!”

17. خجالت از گفتن “نه”!

بعضی از خانوم ها از گفتن کلمه “نه” به شوهرشون خجالت می کشیدن و همیشه سعی میکردن خواسته های اون رو برآورده کنن. یه نفر نوشته بود: “من خجالت میکشیدم به شوهرم بگم نه. “یه کاربر دیگه نوشته بود: “من همیشه میترسیدم شوهرم ناراحت بشه. “یکی دیگه نوشته بود: “من از اینکه شوهرم فکر کنه دوستش ندارم میترسیدم. “یه نفر دیگه گفته بود: “من همیشه سعی میکردم با خواسته های شوهرم موافقت کنم. “یه کاربر نوشته بود:”من خجالت میکشیدم بگم خسته ام و نمیتونم کاری رو انجام بدم. “یه کاربر دیگه نوشته بود:”یه بار به شوهرم گفتم نه، خیلی ناراحت شد. “یه نفر نوشته بود:”من فکر میکردم اگه به شوهرم نه بگم، قهر میکنه!”

18. خجالت از گریه کردن!

بعضی از خانوم ها از گریه کردن جلوی شوهرشون خجالت می کشیدن و سعی میکردن احساساتشون رو پنهون کنن. یه نفر نوشته بود: “من خجالت میکشیدم جلوی شوهرم گریه کنم. “یه کاربر دیگه نوشته بود: “من همیشه سعی میکردم احساساتمو کنترل کنم. “یکی دیگه نوشته بود: “من از اینکه شوهرم فکر کنه ضعیفم میترسیدم. “یه نفر دیگه گفته بود: “من همیشه یواشکی گریه میکردم. “یه کاربر نوشته بود:”من خجالت میکشیدم بگم دلم گرفته. “یه کاربر دیگه نوشته بود:”یه بار جلوی شوهرم گریه کردم، خیلی تعجب کرد. “یه نفر نوشته بود:”من فکر میکردم اگه گریه کنم، شوهرم دیگه دوستم نداره!”

19. خجالت از شوخی های بی مزه!

بعضی از افراد از اینکه شوخی های بی مزه بکنن و خنده دار نباشن، خجالت می کشیدن. یه نفر نوشته بود: “من میترسیدم یه شوخی بی مزه بکنم شوهرم نخنده. “یه کاربر دیگه نوشته بود: “من همیشه سعی میکردم شوخی های با مزه بکنم. “یکی دیگه نوشته بود: “من خجالت میکشیدم داستان تعریف کنم. “یه نفر دیگه گفته بود: “من همیشه قبل از شوخی کردن فکر میکردم. “یه کاربر نوشته بود:”من خجالت میکشیدم تقلید صدا کنم. “یه کاربر دیگه نوشته بود:”یه بار یه شوخی بی مزه کردم، شوهرم اخم کرد. “یه نفر نوشته بود:”من فکر میکردم اگه شوخی هام خنده دار نباشه، شوهرم ازم خوشش نمیاد!”

20. خجالت از خوردن زیاد!

بعضی از خانوم ها از اینکه زیاد غذا بخورن و پرخور به نظر برسن، خجالت می کشیدن. یه نفر نوشته بود: “من خجالت میکشیدم جلوی شوهرم زیاد غذا بخورم. “یه کاربر دیگه نوشته بود: “من همیشه سعی میکردم کم غذا بخورم. “یکی دیگه نوشته بود: “من از اینکه شوهرم فکر کنه شکموام میترسیدم. “یه نفر دیگه گفته بود: “من همیشه بعد از غذا خوردن احساس گناه میکردم. “یه کاربر نوشته بود:”من خجالت میکشیدم ته دیگ بخورم. “یه کاربر دیگه نوشته بود:”یه بار شوهرم گفت چقدر میخوری! مراقب وزنت باش. “یه نفر نوشته بود:”من فکر میکردم اگه زیاد بخورم، شوهرم دیگه دوستم نداره!”

21. خجالت از اعتراف به اشتباه!

پذیرش و اعتراف به اشتباهات اوایل ازدواج برای خیلی ها سخته و باعث خجالت میشه. یه نفر نوشته بود: “من خجالت میکشیدم به اشتباهم اعتراف کنم. “یه کاربر دیگه نوشته بود: “من همیشه سعی میکردم اشتباهاتمو پنهون کنم. “یکی دیگه نوشته بود: “من از اینکه شوهرم فکر کنه بی دقّتم میترسیدم. “یه نفر دیگه گفته بود: “من همیشه بهونه می آوردم. “یه کاربر نوشته بود:”من خجالت میکشیدم معذرت خواهی کنم. “یه کاربر دیگه نوشته بود:”یه بار اشتباه کردم و شوهرم خیلی ناراحت شد. “یه نفر نوشته بود:”من فکر میکردم اگه اشتباهمو بپذیرم، شوهرم فکر میکنه بی لیاقتی!”

22. خجالت از پرسیدن سوالات احمقانه!

بعضی از افراد از پرسیدن سوالات ساده و احمقانه می ترسیدن و خجالت می کشیدن. یه نفر نوشته بود: “من خجالت میکشیدم سوالات احمقانه بپرسم. “یه کاربر دیگه نوشته بود: “من همیشه سعی میکردم اطلاعاتمو زیاد کنم. “یکی دیگه نوشته بود: “من از اینکه شوهرم فکر کنه خنگم میترسیدم. “یه نفر دیگه گفته بود: “من همیشه قبل از سوال پرسیدن تحقیق میکردم. “یه کاربر نوشته بود:”من خجالت میکشیدم بپرسم فلان چیز چیه. “یه کاربر دیگه نوشته بود:”یه بار یه سوال احمقانه پرسیدم، شوهرم خندید. “یه نفر نوشته بود:”من فکر میکردم اگه سوال احمقانه بپرسم، شوهرم فکر میکنه نادونم!”

23. خجالت از نشان دادن نقاط ضعف!

نشون دادن نقاط ضعف و ناتوانی ها اوایل ازدواج برای خیلی ها سخته و باعث احساس خجالت میشه. یه نفر نوشته بود: “من خجالت میکشیدم نقاط ضعفمو نشون بدم. “یه کاربر دیگه نوشته بود: “من همیشه سعی میکردم قوی به نظر برسم. “یکی دیگه نوشته بود: “من از اینکه شوهرم فکر کنه ناتوانم میترسیدم. “یه نفر دیگه گفته بود: “من همیشه سعی میکردم خودم از پس کارها بربیام. “یه کاربر نوشته بود:”من خجالت میکشیدم کمک بخوام. “یه کاربر دیگه نوشته بود:”یه بار نقطه ضعفمو نشون دادم، شوهرم ازم حمایت کرد. “یه نفر نوشته بود:”من فکر میکردم اگه نقطه ضعف داشته باشم، شوهرم دیگه دوستم نداره!”

24. خجالت از داشتن سلیقه متفاوت!

داشتن سلیقه متفاوت در موسیقی، فیلم، دکوراسیون و غیره می تونه باعث خجالت بشه. یه نفر نوشته بود: “من خجالت میکشیدم بگم چه آهنگی دوست دارم. “یه کاربر دیگه نوشته بود: “من همیشه سعی میکردم سلیقه شوهرم رو بپسندم. “یکی دیگه نوشته بود: “من از اینکه شوهرم فکر کنه سلیقه ام بده میترسیدم. “یه نفر دیگه گفته بود: “من همیشه فیلم هایی رو میدیدم که شوهرم دوست داشت. “یه کاربر نوشته بود:”من خجالت میکشیدم بگم چه رنگی رو دوست دارم برای خونه. “یه کاربر دیگه نوشته بود:”یه بار سلیقمو گفتم، شوهرم مسخرم کرد. “یه نفر نوشته بود:”من فکر میکردم اگه سلیقه ام متفاوت باشه، شوهرم ازم خسته میشه!”

25. خجالت از نداشتن اعتماد به نفس!

نداشتن اعتماد به نفس و احساس کم ارزشی می تونه باعث خجالت های زیادی در اوایل ازدواج بشه. یه نفر نوشته بود: “من اعتماد به نفس نداشتم. “یه کاربر دیگه نوشته بود: “من همیشه احساس میکردم کمبود دارم. “یکی دیگه نوشته بود: “من از اینکه شوهرم فکر کنه بی عرضه ام میترسیدم. “یه نفر دیگه گفته بود: “من همیشه خودم رو با بقیه مقایسه میکردم. “یه کاربر نوشته بود:”من خجالت میکشیدم حرف بزنم تو جمع. “یه کاربر دیگه نوشته بود:”یه بار شوهرم گفت چرا اینقدر خودتو دست کم میگیری؟”یه نفر نوشته بود:”من فکر میکردم اگه اعتماد به نفس نداشته باشم، شوهرم دیگه بهم افتخار نمیکنه!”

نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا